گذشت زمان

ساخت وبلاگ

الان که مینویسم ساعت یک و پنج دقیقه بامداد پنج شنبه ۲۲ خرداد

تقریبا دوهفته میشه آنی اومده و منم هرروز باهاش بیرونم موندم بره دوباره تنها میشم

این اولین نوشته من با موبایله 

تقریبا یکساله بازنشست شدم و دیگه باهاش کنار اومدم

فعلا سرم رو با کلاس تار گرم میکنم و به تازگی مامان بهم قلاب بافی یاد داده دارم برا رامتین روتختی می بافم

دیگه نسبت به خیلی مسائل سر شدم اما در واقع اذیت میشم فقط بهش فکر نمیکنم یعنی ازتو کلم پروازش میدم

بعضی وقتا میزنه به سرم رامتین بردارم برم اونور راحت بشم از خیلی چیزها و حرفها واقعا دیگه کشش ندارم همون بحث های الکی که هیچوقت ازبین نمیره

انگار هنوز بیست سالمونه 

ای بابا تو دلم هزارو یک مسئله هست ولش کن

رامتین امسال میره کلاس چهارم عزیزم حسابی بزرگ شده و سرتق

میخواستم مدرسه رو جابجا کنم اما علیرضا قبول نکرد البته خود رامتین هم خیلی موافق نبود منم ترسیدم مشکلی پیش بیاد بیفته گردن من

خلاصه امسال بیخیال شدم

راستی دوکار کارستون انجام دادم در یک اقدام مهم پلک رو حراحی کردم که خوب شد 

دماغم روهم جراحی کردم ابان ۹۷

اماهنوز خیلییییی ورم داره...فعلا اصلا خوب نیست تا ببینیم ورمش بخوابه چی میشه

دیگه آنی خونه خریدن و تیر جابجا میشن

از مهرهم میخواد دانشگاه بره

امشب بازهم دلخور شدم از دست زخم زبون شازده

یعنی اگه منم هرچی ناراحتم میکنه به زبون بیارم اینطور نمیشه 

آدم نمیشم که نمیشم

بدم که تا صبح آشفته ام بسی آشفته 

واقعا امشب دلم ریخت بددددددد

ای خدا بازهم توکل به تو.....

تدارک تولدی دیگر...
ما را در سایت تدارک تولدی دیگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moji1354 بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:26